نرخ بازده شاخصی است که به صورت درصد نسبت سود طی یک دوره زمانی خاص به سرمایه پیش رفته در ابتدا تعریف می شود. در این حالت ، آنها در مورد نرخ بازده دارایی یا سرمایه گذاری صحبت می کنند. با نسبت سود به هزینه های لازم برای بدست آوردن آن ، نرخ بازده بدست می آید.
دستورالعمل ها
مرحله 1
به عبارت دیگر ، این شاخص منعکس کننده افزایش سرمایه (دارایی های تولیدی) است که در تولید کالاها و خدمات سرمایه گذاری شده است. در همان زمان ، بودجه پیشرفته شامل هزینه های تولید و دستمزد کارگران است. معمولاً نرخ بازده سالانه محاسبه می شود.
گام 2
چنین ضریبی مشخصاً مشخصه فعالیتهای شرکت را نشان می دهد. میزان سود توسط دو گروه از عوامل تعیین می شود: تولید داخلی و بازار. عامل اصلی تعیین کننده آن انبوه سود است. هر چیزی که منجر به افزایش مورد دوم شود ، بر میزان سودآوری کسب و کار تأثیر نخواهد گذاشت.
مرحله 3
میزان سود همچنین به ترکیب وجوه تولید شده به ویژه به نسبت دستمزد کارگران بستگی دارد. فرض کنید دو بنگاه اقتصادی به همان میزان بودجه در تولید سرمایه گذاری کرده اند ، اما یکی از آنها پول بیشتری را صرف استخدام نیروی کار کرده است. سپس اینجاست ، به شرطی که سایر عوامل بدون تغییر باقی بمانند ، سود بیشتری بدست آید ، به این معنی که نرخ آن نیز بالاتر خواهد بود.
مرحله 4
نرخ بازده سالانه نیز به میزان گردش سرمایه وجوه استفاده شده در فرآیند تولید بستگی دارد. با افزایش نرخ گردش مالی ، پول خرج شده سریعتر به صاحب مشاغل بازگردانده می شود. در این حالت ، حجم تولید افزایش می یابد ، سود افزایش می یابد ، و در نتیجه ، کارآیی فعالیت های شرکت.
مرحله 5
افزایش شاخصی که در نظر داریم با صرفه جویی در هزینه در تولید تولید تسهیل می شود. با استفاده از فن آوری های پیشرفته و افزایش تعداد شیفت های کاری در روز می توانید آنها را ذخیره کنید. در نتیجه ، هزینه های تولید کاهش می یابد که باعث افزایش سود شرکت می شود.
مرحله 6
نرخ بازده نیز به نوسانات قیمت در بازار و به طور کلی به وضعیت اقتصاد کلان بستگی دارد. هدف عملکردی آن در این واقعیت نهفته است که شرکت های انحصاری از این شاخص برای تعیین و تنظیم قیمت ها استفاده می کنند. از طرف دیگر ، برای جامعه ، نرخ سود رابطه بین عرضه و تقاضا را تنظیم می کند ، در مواردی که این ضریب در صنایع مختلف تفاوت زیادی نداشته باشد.