روز کاری یک تاجر از ابتدای قرن نوزدهم چگونه بود

فهرست مطالب:

روز کاری یک تاجر از ابتدای قرن نوزدهم چگونه بود
روز کاری یک تاجر از ابتدای قرن نوزدهم چگونه بود
Anonim

امروز بازرگانان می توانند در هر چیزی که بخواهند تجارت کنند: با ربات ها ، از طریق یک برنامه تلفن همراه یا کامپیوتر ، نشستن در خانه یا نیمکت در پارک (زیر درخت خرما ، در یک دفتر در ساعات کار ، لرزاندن کودک). از خدمات مفید مختلف به عنوان منبع اطلاعات استفاده می شود. اما همیشه چنین نیست.

سیر تحول معاملات در بورس
سیر تحول معاملات در بورس

ما چگونگی توصیف دلالان بورس اوراق بهادار از زمانها و کشورها در روزهای کاری خود را ارائه کردیم.

تاجر آتاناسیوس ، نیمه اول قرن نوزدهم

برای رسیدن به بورس سهام سن پترزبورگ راه طولانی است ، بنابراین باید قبل از تاریکی هوا از خواب بیدار شوید. همسر بازرگان در جاده غاز می پزد ، در حالی که من چکمه ها ، شلوارها و یک مانتو گرم را پوشیدم. یک بار دیگر تمایلم برای رفتن به یک منطقه گرمتر اودسا را به یاد می آورم ، اما بورس سهام در آنجا همچنان در حال رشد است.

من به بورس می آیم. من در تجارت کالا ، اسکناس ، ارز ایستاده ام. اوراق بهادار اخیراً ظاهر شده است. و 10 سال پیش ، من فقط به کالاها محدود شدم.

جک ، نیمه دوم قرن نوزدهم

اکنون 2 ماه است که نمی توانم بهترین سرمایه خود را بدست آورم - من یک تلگراف تیکر خریداری کردم. اینگونه به نظر می رسد

تصویر
تصویر

آیا می دانید این به چه معناست؟ هیچ مشکلی در وال استریت وجود ندارد ، به دلیل سیم های تلگراف در حال گرداندن در شهر و آسمان در جعبه است. اما مهمتر از همه ، روزهای "تعویض پیاده رو" برای من سپری شده است ، زمانی که مجبور شدم در هر شرایط آب و هوایی زیر ساختمان صرافی بایستم و از پنجره اعلام قیمت ها را گوش کنم.

تاکنون فقط ثروتمندترین بازرگانان توانایی تهیه دستگاه تیکر را دارند. بنابراین ، اگر می خواهم خودنمایی کنم ، دوستان-تاجرانم را در خانه جمع می کنم.

امروز ، این ابزار نقل قول های Jay Cooke and Company را چاپ کرده است. به نظر می رسد که عملکرد آنها بسیار خوب است ، اما در صورت بروز مشکل با شرکت ، کل بازار سهام می تواند خجالت بکشد. دیروز چندین نفر از افراد نزدیک به این شرکت تلگرافی در مورد مشکلات درون شرکت ارسال کردند که هنوز هیچ کس از آنها اطلاع ندارد. قبلاً منابع من را ناامید نمی کردند. این بدان معنی است که شما باید از بازار خارج شوید. من آن را به تدریج و نامحسوس انجام خواهم داد.

جسی ، قرن بیستم

سرانجام ، یک تابلوی بزرگ آنالوگ در ساختمان صرافی ظاهر شد که بر روی آن داده های مربوط به ابزارهای مورد نیاز من نمایش داده شد. و اینکه چه اپراتورهای تلگراف با تخته سیاه کار می کنند … شما باید از یک شخص در یک تاریخ دعوت کنید.

تصویر
تصویر

اکنون بازار در یک سوراخ کامل قرار دارد. فقط ما در حال سقوط از سقوط 1929 هستیم. من آنقدر که می خواهم پول ندارم ، زیرا در سقوط ناگوار چیزهای زیادی از دست دادم. اما کم کم دارم شتاب می گیرم. امروز من بسته دیگری از اوراق قرضه بلند مدت را خریداری می کنم.

ولادیمیر ، دهه 90

امروز می خواهم کوپن های خود را در CUB (صرافی جهانی روسیه مرکزی) تجارت کنم.

ژاکت چرم می پوشم و با سرعت تند از مترو استفاده می کنم. 30 دقیقه ، و من در ورودی صرافی هستم. باز هم باید برای بلیط پذیرش در صف بایستید. افراد زیادی وجود دارند ، بنابراین شما باید مدت طولانی بایستید. بلیط خریداری شده اکنون منتظر مانده ام که صف به همان مدت زمان وارد صف معاملات شود.

امروز برای خرید آمدم ، بنابراین منتظر اعلام واسطه ای هستم که حراج را اداره می کند.

کارگزار حراج اول را اعلام می کند - کوپن ، هر قطعه 50 قطعه 25000 روبل. قیمت بدی نیست ، من 3 انگشت خود را به سمت بالا برمی دارم ، نشان می دهد که چند قطعه آماده خرید هستم. کسانی که می خواهند دستی را با انگشتان پایین بفروشند. تعداد فروشندگان بیشتر است. دلال قیمت را پایین می آورد و من دوباره دستم را بالا می آورم. در نتیجه ، کوپن هایی به قیمت 23000 روبل خریداری کردم.

تصویر
تصویر

خریدار کنار من پس از بستن معامله دست خود را پایین انداخت. نیم دقیقه بعد دیگر در سالن نبود.

ویکتور ، قرن بیست و یکم

روز با مرور اخبار آغاز می شود. با رفتن به کار در دفتر ، من به RBC گوش می دهم. روغن دوباره ارزان می شود. من ایده را یادداشت می کنم. بعد از کار ، باید به برنامه روغن نگاه کنید. شاید پیش بینی شود.

ساعت 6 بعد از ظهر من متاتریدر 4 را باز می کنم ، نمودار Brent را باز می کنم ، شبکه فیبوناچی را اعمال می کنم و شاخص ها را تنظیم می کنم. در واقع ، اگر نفت 1.2 دلار دیگر سقوط کند ، بازگشت مجدد امکان پذیر است. من سفارش خرید محدود می کنم.

قبل از خواب ، چند جفت ارز دیگر را ورق می زنم. من ایده ها و نظم ها را در دفتر خاطراتم یادداشت می کنم.

اولگا ، 2019

من در خانه کار میکنم. معاملات با یک نمودار شروع می شود. در حالی که کامپیوتر روشن است ، من قهوه ، مقداری شیر دم می کنم. دارم میرم کامپیوتر.

من چندین نمودار در TradingView باز می کنم ، به دنبال نقاط ورود برای جفت ارزهای مورد علاقه و کالاهای خود هستم.

من یک عکس جالب برای طلا می بینم. یک کانال رو به پایین تشکیل شده است. من برنامه را با جزئیات بیشتری بررسی می کنم. باندهای کشویی ، باند بولینگر ، سطح Fibo - همه چیز نشان می دهد که شما نیاز به فروش دارید ، اما باید منتظر بمانید تا معامله ای را با بهترین قیمت آغاز کنید.

من خدمات کمکی را باز می کنم تا ببینم بازار چگونه با طلا سازگار است. احساسات نزولی غالب است. عالی منتظر شکل گیری نقطه ورود هستم. در مورد قهوه به یاد دارم ، اما خیلی دیر است. نوشیدن یک نوشیدنی سرد شکار نیست.

من به تجارت آزاد نفت روی می آورم. موقعیت در 3.5٪ مثبت است. بعد از 2 روز سفارش را می بندم. سود بدی نیست.

اکنون می توانید کارهای دیگر و کارهای دیگر انجام دهید. در طول روز اخبار را گوش خواهم داد و عصر برنامه ها را مرور خواهم کرد.

توصیه شده: