تعیین میزان بهینه سرمایه در گردش یکی از م vitalلفه های اساسی هم برای پروژه فعلی و هم برای پروژه جدید است. تعیین سرمایه در گردش ناخالص و خالص برای تدوین یک سیاست موفقیت آمیز برای مدیریت عملیات شرکت ضروری است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
به طور معمول ، نیاز به سرمایه در گردش بسته به مکان و نقش آنها در تولید محاسبه می شود. به عنوان مثال ، در غرب معمول است که توجه بیشتری به مدیریت حساب های دریافتنی و تعیین نیاز به پول نقد رایگان می شود. در روسیه ، به طور سنتی ، بیشتر بر مدیریت پول مورد نیاز برای سرمایه گذاری در موجودی کالا تأکید می شود.
گام 2
مدیریت م ofثر ذخایر مواد اولیه ، مواد کمکی و اساسی برای تأمین مداوم تولید با نوع خاصی از منبع مواد لازم است. تعیین سرمایه در گردش و در نتیجه سهام ، غالباً در چارچوب یک بنگاه اقتصادی به یک وظیفه سیاسی تبدیل می شود. در این فرآیند ، منافع کارگران تولید ، خدمات برنامه ریزی و بخش های فروش با هم برخورد می کنند. مورد دوم ، همراه با خدمات بازاریابی ، از افزایش موجودی کالا در تمام مراحل تولید حمایت می کنند ، تا در ایجاد سفارشات ورودی اختلالی ایجاد نشود و خدمات با کیفیت مشتری ارائه شود. همین دیدگاه توسط کارگران تولیدی نیز وجود دارد که حجم بالای سهام انعطاف پذیری را هنگام تقاضا برای آنها فراهم می کند و خطر ایجاد اختلال و خرابی را کاهش می دهد. از طرف دیگر ، برنامه ریزی و خدمات مالی با انباشت مقادیر زیادی سهام مخالف هستند. آنها تلاش می کنند تا این حجم را به حداقل میزان کاهش دهند تا گردش مالی دارایی های جاری افزایش یابد و هزینه های ذخیره سازی کاهش یابد.
مرحله 3
برای حل تعارض منافع در تعریف سرمایه در گردش ، مدیریت باید به طور واضح مزایا و معایب هر یک از دیدگاه ها را درک کند. از جمله معایب افزایش موجودیها موارد زیر است: افزایش هزینه های ذخیره سازی ، نیاز به فضای ذخیره سازی اضافی ، گره خوردن بیش از حد سرمایه در گردش موجودی ها ، افزایش خطر خراب شدن موجودی ها و میزان موجودی های غیرمشابه. سطح ناکافی موجودی می تواند با مشکلات زیر همراه باشد: ضرر و زیان و کاهش بهره وری به دلیل توقف تجهیزات ، ایجاد اختلال در ریتم تولید ، ایجاد اختلال در برنامه تولید ، از دست دادن مشتریان واقعی و بالقوه ، از دست دادن سود ناشی از تولید کم محصولات نهایی.
مرحله 4
مشکل تعیین سرمایه در گردش را می توان با تأثیر بیشتر هر ساختار در شرکت تعیین کرد. با این حال ، ترجیح بیشتر این است که مسئله در بالاترین سطح حل شود تا بهینه ترین گزینه برای شرکت تعیین شود. یافتن سازش بین نقدینگی و گردش مالی ، بین خطرات و هزینه ها ضروری است. تعداد بیشتری از بنگاه های اقتصادی در تعیین مقدار بهینه سرمایه در گردش تمایل به دیدگاه "کمتر بهتر است" دارند ، جایگزین آن با طرح "سهام مشکل برطرف نمی کند".